اوج تنهایی...

یکی هست که هر روز به اومید اون بیدار میشم و میام اینجا اما اون ........

خیلی شیک و مجلسی ولت میکنه و قلبتو میبره ........

بعدش دیگه قلبی نداری و با یکی مجبور  میشی ازدواج کنی ......

بعدش چی؟دریغ از یه خاطره ی خوب....... هیچی مثل اولی نمیشه.......

بعدشم نه ماه سختی مال من و اسم و نام شناسایش مال تو .........

نه ماه عذابش مال من خوش حالیش مال تو ...........

خاطراتو پشت سر گذاشتن با گریه های شب مال من .......خوش بودن با یکی دیگه مال تو..........

اخرش چی

فیلم میسازن اسمشم با افتخار میزارن

هیسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس  دخترا فریاد نمیزنن

ماهم فریاد میزنیم اما بی صدا ...........فریاد میزنیم و بی صدا می شکنیم..........

                                                                     از تو بودن دل برایم عادتی ساخت  که هیچگاه بی تو بودن را باور ندارد

ی پشمک خریدم روش نوشته بود حاج حسین حاج علی حاج رضا حاج تقی وبرادران

بخدا راضی نبودیم بخاطر ی پشمک

این همه حاجی بیفتن تو پشمک

.

.

.

.

حاجیا متشکریم

من یک عزر خواهی به "خودم"بدهکارم

برای اینکه احساساتی بودم

برای اینکه از یک رو بودم

برای اینکه غرورم را شکستم

برای اینکه ساده بودم....

"خودم"

منو ببخش

قامتم خم شده

دلم گرفته....

حس عجیب تنهایی پاهایم را می لرزاند

خودت خوب می دانی....

من ب این نبودنت عادت ندارم.....

هرچه لباس می پوشم

افاقه نمیکند

نبودنت کنارم

زمستان سختی است

روزگار عجیبی ست

گروهی دل میکنند

گروهی دل میدهند

از او دل کند

  به تو دل بست

تو دل کندی تا ب او دل بدهی

دیگری دلش را برد و من همانم که نه دلی برایم ماند که بار دیگر ببندم

و نه دلی ماند که از او بکنم

برای همه خوب باش

انکه فهمید

همیشه در کنارت و به یادت خواهد بود

و انکه نفهمید

روزی دلش برای تمام خوبی هایت تنگ می شود